خرداد 92 - نگارنده
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نگارنده
 

من نخواهم
که هزاران سال؛ آن رویا رسد
بر من
که گیرد دست من از تو
که آید غصّه ها
خرمن به خرمن؛
خداوندا! خداوندا! رهایم کن
ز آن رویا
که گیرد دست تو
از من

.
.
.
شمع

. 


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:15 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

کی میشود؟ گُلدیده ام، زین خاک و گِل سرپا شود
.
آید به سوی عـــاشقان؛ هم مأمــن و مـــأوا شــود
.
کی میشود؟ در بــاغ دل با هــمـسـفــر دعـــوا کنیم
.
زین جمله ها عاشق شویم،عشقی به ما پیدا شود
.
.
.
.

.
شمع


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:14 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

ای مردم نکن دیده؛ بر آنچه که خشکیده
یا بر سر آن جاهل؛ کز دُرّ جهان چیده
ای گوش نیوشا باش؛از ورد خدایی ها
تا ترس شب تاریک؛ از ورد تو پرّیده

.
.
.
شمع

 

.


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:13 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

یک دلیل ظریف و کوچک برای دوست داشتن سیدعلی
.
.
.
.
سید علی را دوست دارم برای اینکه اسم ورسمش شش متر طول ندارد
.
.
روی رساله اش نوشته: «سید علی خامنه ای»
.
.
.
ننوشته است:«آیت الله عظمی،والا مقام،جلال امت،مردطریقت،سلطان زمین و آسمان:دی سیدعلی خامنه ای»
دوستش دارم چون ساده است...باد بروتش را ندیده ام


 .


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:12 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

لبخند تو آرام من ؛دلواپسی را چه کنم؟
غرقم به چشمانت بسی؛بی نفسی را چه کنم؟
این دل تورا، آیینه زد ؛دردی ز جانم شد دوا
رفتی و دادیم شفا؛ این بی کسی را چه کنم؟
.
.
.
شمع


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:11 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

دانی در این کرانه؛چندی به زیستن هست؟
هر چند بی محبت روزی به نیستن هست.
اما خیال آن روز؛ شمع وجود خاموش
هر نور پر محبت از این گریستن هست
.
.
.
.
.
ساعت عمر چنان میگذرد
که چو آسمان ابری گذرد
شب همه آسوده خاطر خوابند
در دم صبح
صدای سحرِ مرغِ سحر
چشم ها رو به هوا
آه و افسوس که
آن ابر کجا؟
.
.
.
شمع


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:10 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

شادی را دیدم و گفتم که الا شادی ها
خیر باشد که نبودی تو در این وادی ها
گفتا که در این سویه بسی نومیدی است
غم کاسب و ما هم که فقط یادی ها
.
.
.
شمع


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:10 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

شبی چه پر ستاره
خرّم دل دوباره
گفت که امشب منم
کینه کنار آید
بغض فرار خواهد
گریه ندانم کجاست
باز کجای این دل
کجای خانه ی بغض
ظرف شکسته ای هست
کاین دل من را به تو
آتش شوقی دهد
عشق ز راهی رسید
در شب یلدای تو
نیوش ابیات من
همیشه پروای تو
شبی چه پر ستاره
میگذرد
میگذرد
به دوری از تو باید

.
.
شمع

 

. 

 

 


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:6 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

نگو یاور خداحافظ اگر دل داده ای یا دل

نِگر امشب به رخسارم اگر بودی مرا حاصل

چو اشکم بر سَرا ریزد بگویند ابلهان ای گِل

نمیدانند اگر باشی چو یوسف خونِ در محفل


.
شـــــــــــمع

.


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:5 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]

بــا تـو یـارم ، جـز تو بر دل ,مـی, نـکارم
بــا تـو ابـرم ، جــز تو مــن بـا کـه بـبـارم؟
با تو هـمــراه و مـسـیـرم،در سـفـرهای بریـنت
هر کجا روی به کـیـنت،همسفر جـز تو نـدارم

.
شمع

. 


[ جمعه 92/3/10 ] [ 9:2 صبح ] [ نگارنده ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 64944