بس میتوانم تا بگویم از دلِ خود از این دیوار خشک کاهگل خود از این ویرانه های قصر دیروز از این آثار جشن و محفل خود بس میتوانم تا از این دنیا بنالم بنالم از صبای حاصل خود از این عمری که دادم بر دل باد از این مستی و عقل کاهل خود ندانم من که تا کی این چنینم در این زندان جسم جاهل خود