برق نگاه یار من ، گنبد دل نمیشودمهر به گِل نمیکند، زگل خجِل نمیشودآتش عشق من چرا محو زمان نمیشودزمان ،زمانه میشود،درد نهان نمیشوددوری تلخ دل چرا ظرف شِکَر نمیشودکوچه ی تنگ عاشقان راهگذر نمیشودشب،شب عاشقان شده؛دیده خزان نمیشودبهار دل خزان شده ذکر زبان نمیشود
شمع