از دلم آکنده امباز پروا میکنمباز با یادت چنانمن را ما میکنمخنده را بر لب کنمخاطرت را تب کنمباز هم بر چشم توفهم راز هز شب کنمآسمان را میدهمبر پرت پرواز راهر شبم در پیش کشبغض و اشک و راز را